ساز و راز

غوطه ای در زلال جاری موسیقی

ساز و راز

غوطه ای در زلال جاری موسیقی

شناخت موسیقی دستگاهی ایران (بخش سوم)

تفسیر گوشه در موسیقی دستگاهی 


گفتیم ؛ جمله و قالب آهنگینی که دارای ساختاری مستقل و نمادین است « گوشه » نامیده می شود .

یک « گوشه » ی موسیقایی ، همانند یک بسته غذایی آماده به طبخی است که این بسته را میشود با اضافه کردن کمی چاشنی ، سرو کرد ( البته اغلب اوقات مواد این بسته احتیاج به  اعمال سلیقه و ذوق بیشتر آشپز دارد تا لذیذتر شود ، البته این مثال خیلی کلی است و  در ادامه انواع  گوشه ها را تفسیر می کنیم )  این جملات و ساختار های آهنگین ، در طول تاریخ و در زمانهای مختلف شکل گرفته و به ما رسیده اند ، و همانند اقیانوسی است که در بیکران آن ، مجریان موسیقی مجال غوص و کشف تازه ها ، به منظور بیان احساسات و انتقال پیام می یابند . 


انواع گوشه ها


گو شه های ملودیک ( دو نوع )
الف : نوع اول ، جملاتی هستند که دارای یک روند جمله بندی خاص و نسبتا ثابت هستند.
که برای" یک مایه ی خاص "طراحی و اجرا می شوند . و نمی توان ساختار جمله بندی آنها را تغییر داد و یا به هم ریخت به مانند یک تصنیف یا قطعه موسیقایی از پیش ساخته شده ، که باید آن را همانگونه که ساخته شده اجرا کرد. البته مو تیف ها و یا کلمات را می شود تکرار کرد و یا زینت، تحریر و از این دست را به آن افزود.
{ مثال : دیلمان در دشتی  و یا بختیاری در همایون و یا صدری در افشار و ...}


ب : نوع دوم ملودیک ها ، همان ویژه گی دسته بالا را دارند ، که البته می شود آنها را به مایه های دیگر نیز منتقل کرد . به طبع ، در این صورت حال و هوای آن مایه را به خود میگیرند.
{ مثال : جامه دران در همایون ، افشار ، بیات ترک و بیات اصفهان اجرا می شود و یا بسته نگار   که در مایه های مختلف اجرا می شود و حاجی حسنی در چهارگاه ، سه گاه ، افشار، و ...} .

گوشه های ریتمیک
در ساختار آنها ریتم شکل دهنده قالب آن است ، و نه جمله بندی ؛ به این معنا که یک الگوی ریتمیک در محدوده ای از نتها می نشیند و البته در هر مایه و منطقه ی صوتی ، قابلیت اجرا دارد.  البته ذوق و قریحهْ مجری آن ، در تطبیق گوشه با جای اجرای آن و در نهایت، زیبا و مؤثر بودن حالت آن نقش دارد .     
{مثال : کرشمه و زنگوله و مجلس افروز و ...}
 
گوشه های تئوریک

در ساختار گوشه های تئوریک قوانینی حاکم است که برای شناخت و  اجرای  آنها ،  باید قوانین ساختاریشان را دانست. به این معنا که چند شرط کلی را در آن لحاظ  کنیم( مانند نت شاهد

 [ نت محوری] ، نت ایست موقت [ نتی که اگر در بین اجرای جملات روی آن توقف کنیم ، جمله تا آنجا معنی دار هست ، اما کامل نشده ، به مانند اتمام یک مصرع از یک بیت و یا اتمام یک بیت از یک غزل] ، نت ایست [نتی که جمله با آن تمام می شود]، روند کلی حرکت جمله ی اول [شروع جمله بالا رونده باشد یا پایین رونده  و یا از نت محوری آغاز شود ] ، و ... )بنابر این ، با درنظرگرفتن قوانین ساختاری و شروط آن،به دلخواه آهنگ( ملودی )و یا ریتم و زمان بندی در آن اعمال میکنیم .  علاوه بر اینکه در محدوده ی نت های گوشه های تئوریک، می توان گوشه های ریتمیک و ملودیک دسته دوم را اجرا کرد،بنابراین در یک گوشه ی متریک می شود بسیار گردش کرد و ملودی ساخت.

( خلاقیت و قریحه در پردازش و پرورش اینگونه گوشه ها، بسیار تاثیر دارند ) .

{ مثال : درآمد همه ی مایه ها ، حجاز در ابوعطا ، بیات راجه در همایون و افشار و بیات اصفهان ، زابل در سه گاه و چهارگاه ، ... }.

گوشه های متریک

همان  ویژه گی های گوشه های تئوریک را دارند جز اینکه در این دسته از  گوشه ها ، فواصل بین درجات آنها مخصوص به خودشان است . به این دسته از گوشه ها « مقامی » نیز می گویند ، چرا که دارای یک  مقام خاص به خود هستند . یکی از مهم ترین کاربرد های  گوشه های متریک نقش ( پل ) بودن است . یعنی از آنها به عنوان پل استفاده کنیم تا از یک مایه به مایه ای دیگر برویم . 

( که لازمه این امر شناخت ویژه گی های تئوریک و ماهیت آنها می باشد ).

علاوه بر اینکه در محدوده ی نت های گوشه های متریک ، می توان گوشه های ریتمیک و ملودیک دسته دوم را اجرا کرد،بنابراین در یک گوشه ی متریک می شود بسیار گردش کردوملودی ساخت.

(خلاقیت و قریحه در پردازش و پرورش اینگونه گوشه ها ، بسیار تاثیر دارند ) .

{ مثال : "دلکش" که می تواند در ادامه ماهور و یا بیات ترک بیاید و ماهور یا بیات ترک را به شور وصل کند و گوشه های ریتمیک مانند کرشمه و یا گوشه های ملودیک دسته دوم مانند بسته نگار در آن اجرا شود . " گوشه ی عراق " در مایه افشار که می توان به واسطه آن به بیات ترک یا مخالف سه گاه یا ... وارد شد  و یا در دل آن گوشه های ریتمیک یا ملودیک دسته دوم را اجرا کرد .

"مخالف" در سه گاه که میتوان از آن به بیات اصفهان و یا شوشتری و چکاوک در همایون داخل شد و همچنین گوشه های ریتمیک مانند کرشمه و ملودیک دسته دوم مانند حاجی حسنی را در آن اجرا کرد } .


(( در فرصتی دیگر ، به تفصیل گوشه های کاربردی و مهم تر را در مایه های موسیقی ، تحلیل و واکاوی می کنیم )).

توضیح واژگان در موسیقی دستگاهی

هنر موسیقی                    

آهنگ

آهنگ ضربی

آهنگ بدون ضرب

دستگاه 

آواز 

گوشه

ردیف

گوشه های ملودیک

گوشه های ریتمیک

گوشه های تونیک

گوشه های متریک

مقام

مایه

گام

درجه

فاصله

تونیک

شاهد

ایست نهایی و موقت

حرکت بالارونده

حرکت پایین رونده

فرود


 



شناخت نظری موسیقی دستگاهی ایران (بخش دوم)

برای شناخت موسیقی دستگاهی ایرانی ، چه بصورت نظری (تئوری ) و چه بصورت عملی

( گوشی و اجرایی ) ، ابتدا باید با اصطلاحات رایج در آن آشنا شویم و سپس درک  کنیم .                           

ابتدا به سراغ کلی ترین واژه ها می رویم ؛                                                                         


 ۱- دستگاه  ۲ - آواز  ۳ - گوشه  ۴ - ردیف                                                                                                                             

دستگاه

می دانیم به هر ( مجموعه ای ) که از اجزای کوچک تری درست شده و شکل گرفته است

« دستگاه » می گوئیم ، به مانند یک دستگاه تلویزیون یا ساختمان و هر آنچه ، ساختار آن از اجزای خرد تری باشد . باید بدانیم موسیقی دستگاهی ایران نیز از اجزایی  شکل گرفته که به آنها گوشه می گوئیم و البته با نظم و قوانین خاصی به هم پیوست و اجرا می شوند و « دستگاه » را شکل می دهند .


 آواز

این واژه در بین اهالی موسیقی در سه جایگاه استفاده شده و می شود؛                                                                                                                                        الف: به مجموعه های کوچک تر( که البته ویژه گی هایی از مجموعه های بزرگتر یعنی دستگاه را دارند )٬ « آواز » می گویند .لازم به ذکر است ؛ در آوازها یک نوع وابستگی به دستگاه ها وجود دارد و آن اینست که در اجرای سنتی ردیف ، در نهایت ، گوشه های خاصی در انتها به دستگاهی که به آن وابسته اند فرود می آیند. رابطه بین دستگاه ها و آوازها را شاید بتوان برای مثال ، ارتباط و وابسته بودن یک بیمارستان ( دستگاه ) و یک درمانگاه ( آواز ) تعریف کرد . پس دستگاه و آواز به هم بی ارتباط نیستند و دارای اجزایی شبیه به یکدیگرند و البته در هر کدام میتوان با استفاده گرفتن از گوشه ها و خلاقیت ٬ بینهایت آهنگ اجرا و خلق کرد .

{ پیشنهاد می کنم به جای تفکیک دستگاه و آواز ٬ از واژه ی « مایه » استفاده کنیم. مانند مایه ی بیات اصفهان بجای آواز بیات اصفهان و یا مایه ی شور بجای دستگاه شور } .

ب: هرگاه شخصی کلامی یا آوایی را با آهنگ بخواند ، می گویند « آواز » خواند .
پ: نوعی از اجرای موسیقی که همراه با شنیدن آهنگ، با آن نمی توان [دست زد] ، را « آوازی » می گویند .

{ حال کافیست ، شخصی مثلا در« آواز» بیات اصفهان به شکل « آوازی » ، «آواز» بخواند ! ] .


گوشه

جمله و قالب آهنگینی که درساختار آن ، قوانین موسیقایی خاصی استفاده شده باشد

« گوشه » نام دارد .

گوشه خود بر چهار نوع است ؛ که این چهار نوع در تمامی مایه ها ، اعم از دستگاه و آواز، وجود دارند ، البته در دستگاه ها تعداد آنها بیشتر است تا آوازها ( توجه داشته باشیم ، تعداد نه تنوع ) .
انواع ( تنوع ) گوشه ها :

الف : گوشه های تونیک یا تئوریک   ب : گوشه های متریک   پ : گوشه های ریتمیک  

ت : گوشه های ملودیک (که خود دو نوعند )

{ در بخشی دیگر به تفصیل و همراه با مثال به انواع گوشه ها می پردازیم }.


ردیف  

اگر گوشه ها را در یک مایه ، به شکل و البته سلیقه ای خاص ، که دارای بار زیبایی شناسی و همچنین وحدت موضوع باشد ، بچینیم و سامان دهیم ؛ در واقع آنها را « ردیف » کرده ایم. که لازمه این امر ٬ شناخت ماهیت و تئوری گوشه ها می باشد . و به این ،  علم « ردیف » میگویند.

 

(( خوبست بدانیم ؛ در دوران گذشته هر موسیقیدان که به مرحله استادی می رسید ، برای انتقال مفاهیم و آموزش تکنیک های اجرائی موسیقی ، به شیوه خود ، آهنگهائی را که در سلیقه اش بود، برمی گزید و آنها را به شکلی تدوین یا ردیف می کرد، وبواسطه ی آن ها مطالبش را تدریس میکرد، تا هم در خاطر بماند و دیگر پیروان او از آن الگو بردارند و پیروی کنند و هم شخصیت و سلیقه موسیقایی خود را به مخاطبین ارایه دهد . واینچنین است که ردیف اساتید با یکدیگر تفاوت دارد و البته آن گوشه هائی که معروف تر و از حیث ساختاری کلیدی تر و اجرائی ترند ، در ردیف ایشان مشترک هستند و باز در بیان احساس و پیام ، تفاوت های کلی و جزئی دارند )).

از ردیف های اساتید گذشته به " موسی معروفی" ، "علی اکبر شهنازی " ، " میرزا عبدالله" ، "ابوالحسن صبا "، "عبدالله دوامی " ، " محمود کریمی" و از اساتید حاضر " حسن کسائی " ، " فرامرز پایور" ، "کیوان ساکت "و ... می شود اشاره کرد .

شناخت موسیقی دستگاهی ایران (بخش اول)

در ابتدای این بخش به توضیح واژگانی کاربردی در موسیقی ایرانی ، پنجره ای می گشائیم ؛
هنر موسیقی
هنر بیان احساسات و انتقال پیام به وسیله صداها، همراه با قالب های زمانی را « هنرموسیقی » می گوئیم .

آهنگ
هرگاه صداها به صورت موزون ارائه شوند « آهنگ » شکل می گیرد .
آهنگها در موسیقی دستگاهی ایران به دو نوع کلی اجرا می شوند ، که به آن ها  می پردازیم ؛

۱ - آهنگهای ضربی ( که خود 4 نوعند )

۲- آهنگ های بدون ضرب( نمی توان همراه با آنها دست زد )                                     


 آهنگ های ضربی(معادل بیان نظم )

پیش درآمد : به آهنگی (بی کلام )که دارای حالتی سنگین و آرام است گفته می شود . واگر اجرا شود ، در ابتدای یک کنسرت یا آلبوم موسیقی دستگاهی قرار می گیرد. 


چهار مضراب : به آهنگی (بی کلام ) که دارای جملاتی پر سرعت و با حرکات سریع مضراب همراه باشد ، گفته می شود .( لازم به ذکر است که این واژه در اصل برای ساز سنتور استفاده شده ، چرا که تشبیهی ازحرکات سریع دو مضراب سنتور است ، که بعدا حتی برای ساز های آرشه ای نیز استفاده شد ). واگر اجرا شود ، در بین کنسرت یا آلبوم موسیقی دستگاهی قرار می گیرد.


رنگ : به آهنگی (بی کلام ) که حالتی شاد دارد و سرعت اجرای آن ، ما بین پیش درآمد و چهار مضراب باشد گفته می شود . در گذشته در مجالس شادی اجرا می شده و اکنون هرگاه اجرا شود ، در انتهای کنسرت یا آلبوم موسیقی دستگاهی قرار می گیرد. برای اینکه خاطره ای خوش و با نشاط در ذهن مخاطبین از برنامه به یادگار بماند.


تصنیف : به آهنگی که با کلام همراه باشد گفته می شود . و حالت آن می تواند مانند پیش درآمد ، چهار مضراب و یا رنگ باشد البته با کلام، و در هر کجای برنامه موسیقی می تواند قرار گیرد.


*** لازم به توضیح است که فرمی دیگر از اجرای قطعات موسیقی در دوره کنونی اجرا می شود که در آن سرعت ، زمان و تمامی حالات آن در یک قطعه موسیقایی متغیر است و تمامی جملات و حالات زمانی آن در عین وحدت ، متغیر است. [ رجوع شود به آثار استاد حسین علیزاده و استاد کیوان ساکت و ... ] .
 
آهنگ های بدون ضرب(معادل بیان نثر)
نوعی از اجرای موسیقی که با آن نمی توان دست زد یا تنبک نواخت . اما دارای تناسبات زمانی در جمله بندی است ،  که گاه با کلام و گاه بی کلام اجرا می شود . بهترین حالت آن در اجرا وقتی است که حتی اگر بی کلام نواخته می شود باز بر اساس افاعیل کلام و سیلاب های کلام باشد.
[رجوع شود به آثار اساتید گرانقدر : کسایی ، شهناز ، عبادی ، بهاری ، لطفی ، علیزاده  ، ساکت ، کلهر و در آواز استاد شجریان ]