گفتیم ؛ جمله و قالب آهنگینی که دارای ساختاری مستقل و نمادین است « گوشه » نامیده می شود .
یک « گوشه » ی موسیقایی ، همانند یک بسته غذایی آماده به طبخی است که این بسته را میشود با اضافه کردن کمی چاشنی ، سرو کرد ( البته اغلب اوقات مواد این بسته احتیاج به اعمال سلیقه و ذوق بیشتر آشپز دارد تا لذیذتر شود ، البته این مثال خیلی کلی است و در ادامه انواع گوشه ها را تفسیر می کنیم ) این جملات و ساختار های آهنگین ، در طول تاریخ و در زمانهای مختلف شکل گرفته و به ما رسیده اند ، و همانند اقیانوسی است که در بیکران آن ، مجریان موسیقی مجال غوص و کشف تازه ها ، به منظور بیان احساسات و انتقال پیام می یابند .
انواع گوشه ها
گو شه های ملودیک ( دو نوع )
الف : نوع اول ، جملاتی هستند که دارای یک روند جمله بندی خاص و نسبتا ثابت هستند.
که برای" یک مایه ی خاص "طراحی و اجرا می شوند . و نمی توان ساختار جمله بندی آنها را تغییر داد و یا به هم ریخت به مانند یک تصنیف یا قطعه موسیقایی از پیش ساخته شده ، که باید آن را همانگونه که ساخته شده اجرا کرد. البته مو تیف ها و یا کلمات را می شود تکرار کرد و یا زینت، تحریر و از این دست را به آن افزود.
{ مثال : دیلمان در دشتی و یا بختیاری در همایون و یا صدری در افشار و ...}
ب : نوع دوم ملودیک ها ، همان ویژه گی دسته بالا را دارند ، که البته می شود آنها را به مایه های دیگر نیز منتقل کرد . به طبع ، در این صورت حال و هوای آن مایه را به خود میگیرند.
{ مثال : جامه دران در همایون ، افشار ، بیات ترک و بیات اصفهان اجرا می شود و یا بسته نگار که در مایه های مختلف اجرا می شود و حاجی حسنی در چهارگاه ، سه گاه ، افشار، و ...} .
گوشه های ریتمیک
در ساختار آنها ریتم شکل دهنده قالب آن است ، و نه جمله بندی ؛ به این معنا که یک الگوی ریتمیک در محدوده ای از نتها می نشیند و البته در هر مایه و منطقه ی صوتی ، قابلیت اجرا دارد. البته ذوق و قریحهْ مجری آن ، در تطبیق گوشه با جای اجرای آن و در نهایت، زیبا و مؤثر بودن حالت آن نقش دارد .
{مثال : کرشمه و زنگوله و مجلس افروز و ...}
گوشه های تئوریک
در ساختار گوشه های تئوریک قوانینی حاکم است که برای شناخت و اجرای آنها ، باید قوانین ساختاریشان را دانست. به این معنا که چند شرط کلی را در آن لحاظ کنیم( مانند نت شاهد
[ نت محوری] ، نت ایست موقت [ نتی که اگر در بین اجرای جملات روی آن توقف کنیم ، جمله تا آنجا معنی دار هست ، اما کامل نشده ، به مانند اتمام یک مصرع از یک بیت و یا اتمام یک بیت از یک غزل] ، نت ایست [نتی که جمله با آن تمام می شود]، روند کلی حرکت جمله ی اول [شروع جمله بالا رونده باشد یا پایین رونده و یا از نت محوری آغاز شود ] ، و ... )بنابر این ، با درنظرگرفتن قوانین ساختاری و شروط آن،به دلخواه آهنگ( ملودی )و یا ریتم و زمان بندی در آن اعمال میکنیم . علاوه بر اینکه در محدوده ی نت های گوشه های تئوریک، می توان گوشه های ریتمیک و ملودیک دسته دوم را اجرا کرد،بنابراین در یک گوشه ی متریک می شود بسیار گردش کرد و ملودی ساخت.
( خلاقیت و قریحه در پردازش و پرورش اینگونه گوشه ها، بسیار تاثیر دارند ) .
{ مثال : درآمد همه ی مایه ها ، حجاز در ابوعطا ، بیات راجه در همایون و افشار و بیات اصفهان ، زابل در سه گاه و چهارگاه ، ... }.گوشه های متریک
همان ویژه گی های گوشه های تئوریک را دارند جز اینکه در این دسته از گوشه ها ، فواصل بین درجات آنها مخصوص به خودشان است . به این دسته از گوشه ها « مقامی » نیز می گویند ، چرا که دارای یک مقام خاص به خود هستند . یکی از مهم ترین کاربرد های گوشه های متریک نقش ( پل ) بودن است . یعنی از آنها به عنوان پل استفاده کنیم تا از یک مایه به مایه ای دیگر برویم .
( که لازمه این امر شناخت ویژه گی های تئوریک و ماهیت آنها می باشد ).
علاوه بر اینکه در محدوده ی نت های گوشه های متریک ، می توان گوشه های ریتمیک و ملودیک دسته دوم را اجرا کرد،بنابراین در یک گوشه ی متریک می شود بسیار گردش کردوملودی ساخت.
(خلاقیت و قریحه در پردازش و پرورش اینگونه گوشه ها ، بسیار تاثیر دارند ) .
{ مثال : "دلکش" که می تواند در ادامه ماهور و یا بیات ترک بیاید و ماهور یا بیات ترک را به شور وصل کند و گوشه های ریتمیک مانند کرشمه و یا گوشه های ملودیک دسته دوم مانند بسته نگار در آن اجرا شود . " گوشه ی عراق " در مایه افشار که می توان به واسطه آن به بیات ترک یا مخالف سه گاه یا ... وارد شد و یا در دل آن گوشه های ریتمیک یا ملودیک دسته دوم را اجرا کرد .
"مخالف" در سه گاه که میتوان از آن به بیات اصفهان و یا شوشتری و چکاوک در همایون داخل شد و همچنین گوشه های ریتمیک مانند کرشمه و ملودیک دسته دوم مانند حاجی حسنی را در آن اجرا کرد } .
سلام آقای عاقل.واقعا خوشحالم که در این سرویس و حتی بقیه سرویس های ساخت بلاگ شما به موسیقی سنتی بها میدید.من یکی از طرفداران موسیقی سنتی ایرانی و البته نوازنده تار و سه تارهستم(۴سال)و خوشحال میشم به وبلاگم که اون هم راجع به موسیقی سنتیه گذری بزنید و مخصوصا مقاله من رو که درباره نقد موسیقی سنتیه مطالعه بفرمائید و نظر بدید.با اجازتون من لینکتون می کنم و اگر شما هم مایل بودید منو به اسم موسیقی سنتی ایرانی لینک کنید.منتظر حضورتون هستم.......
با درود و مهر ؛
دوست عزیزم ، وبلاگ شما را دیدم و تلاش شما را ارج می نهم . و آرزوی توفیق برای شما دارم . با افتخار لینک شما را قرار دارم . در مورد مقاله باید بگویم با اصطلاح موسیقی سنتی اگر منظورتان موسیقی دستگاهی یا آنچه امروزه توسط مجریان بزرگ و صاحب نامی مانند استادان شجریان ، علیزاده ، ساکت ، شعاری و متبسم و کیانی نژاد و ... ارائه می شود ، میباشد ، مخالفم . چرا که به یقین می توان گفت هیچ یک از این استادان ، موسیقی سنتی ارائه نمی کنند . بلکه با درک زمان ، نیاز روز موسیقی را اجرا می کنند .که دیگر سنتی نیست . من به جرات عرض می کنم بسیار هنرجو دارم که با سنین خیلی کمتر از مثال شما به موسیقی دستگاهی رو کرده اند و مشتاقانه با آن سپری می کنند . جرا که در خانواده این موسیقی به گوششان خورده است . اینکه باید جلوه های دیگر موسیقی دستگاهی بیشتر نمود داشته باشد با شما کاملا موافقم البته بماند که باید محیط و جو زمانه این حس را در خالق آن ایجاد کند که کمتر پیش می آید و البته وجد انواع مختلف دارد . شاد و سربلند باشید.
سلام.آقای عاقل لطف کنید سر بزنید صحبت های زیادی دارم......
با مهر ؛
به وبلاگ شما آمدم ولی متوجه نشدم منظورتان سر زدن به کدام بخش بوده است .به امید ارتباط دوباره با شما دوست گرامی.شاد باشید.