موسیقی دستگاهیی که اکنون در ایران می شناسیم ، در ایران قدیم ، بصورت « مقام » شناخته و اجرا می شده ، که البته شامل 12 مقام اصلی بوده است ، و در گذر زمان تحولی چشمگیر و مهم را به خود دیده است . و آن تبدیل « موسیقی مقامی » به « موسیقی دستگاهی » می باشد . این تحول با خود تاثیرات زیادی را ، هم در ساختار موسیقی و هم در بیان حالات اجرایی آن به دنبال داشته است .
پیدایش « گوشه ها » ، « ردیف » ، « ردیف نوازی و ردیف خوانی » و « بداهه نوازی و بداهه خوانی در قالب ردیف » از شاخص ترین نتایج این تحول بوده اند .
از آنجا که شناخت گوشه ها و فهم تئوری آنها از اصلی ترین و پایه ای ترین گامها در جهت شناخت و درک بزرگترین و عمیق ترین نوع موسیقی ایرانی یعنی « موسیقی دستگاهی » می باشد ، قصد داریم در این بخش پنجره ای به این موضوع بگشائیم . البته لازم به ذکر است توضیحاتی که در تفسیر و تحلیل گوشه ها می آید ، تمام حق مطلب را ادا نخواهد کرد ، چرا که برای درک حالتها و نحوه اجرای آنها حتما باید این نغمات را ، در محضر استاد و یا معلمی آگاه و همچنین رجوع به منابع شناخته شده صوتی ، شنید و مرور کرد.
« چهارگاه » « سه گاه » « راست پنجگاه » « ماهور » « نوا »
« همایون » « شور » « ابوعطا » « افشاری » « دشتی »
« بیات ترک یا زند » « بیات کرد » « بیات اصفهان »
*******************
تفسیر گوشه در موسیقی دستگاهی
انواع گوشه ها
در ساختار آنها ریتم شکل دهنده قالب آن است ، و نه جمله بندی ؛ به این معنا که یک الگوی ریتمیک در محدوده ای از نتها می نشیند و در هر مایه و منطقه ی صوتی، قابلیت اجرا دارد .
البته ذوق و قریحهْ مجری آن ، در تطبیق گوشه با جای اجرای آن و در نهایت ، زیبا و مؤثر بودن حالت آن نقش دارد .
{مثال : کرشمه و زنگوله و مجلس افروز و ...}در ساختار آن ها قوانینی حاکم است که برای شناخت و اجرای اینگونه گوشه ها ، باید قوانین ساختاری آن ها را دانست . به این معنا که چند شرط کلی را در آن لحاظ کنیم ( مانند نت شاهد [ نت محوری] ، نت ایست موقت [ نتی که اگر در بین اجرای جملات روی آن توقف کنیم ، جمله تا آنجا معنی دار هست ، اما کامل نشده ، به مانند اتمام یک مصرع از یک بیت و یا اتمام یک بیت از یک غزل] ، نت ایست [نتی که جمله با آن تمام می شود ] ، روند کلی حرکت جمله ی اول [ شروع جمله بالا رونده باشد یا پایین رونده و یا از نت محوری آغاز شود ] ، و ... ) بنابر این ، با در نظرگرفتن قوانین ساختاری و شروط آن ، به دلخواه آهنگ ( ملودی ) و یا ریتم و زمان بندی در آن اعمال می کنیم .
علاوه بر اینکه در محدوده ی نت های گوشه های تئوریک ، می توان گوشه های ریتمیک و ملودیک دسته دوم را اجرا کرد ، بنابراین در یک گوشه ی متریک می شود بسیار گردش کرد و ملودی ساخت .
( خلاقیت و قریحه در پردازش و پرورش اینگونه گوشه ها، بسیار تاثیر دارند ) .
{ مثال : درآمد همه ی مایه ها ، حجاز در ابوعطا ، بیات راجه در همایون و افشار و بیات اصفهان ، زابل در سه گاه و چهارگاه ، ... }.همان ویژه گی های گوشه های تئوریک را دارند جز اینکه در این دسته از گوشه ها ، فواصل بین درجات آنها مخصوص به خودشان است . به این دسته از گوشه ها « مقامی » نیز می گویند ، چرا که دارای یک مقام خاص به خود هستند . یکی از مهم ترین کاربرد های گوشه های متریک نقش ( پل ) بودن است . یعنی از آنها به عنوان پل استفاده کنیم تا از یک مایه به مایه ای دیگر برویم . ( که لازمه این امر شناخت ویژه گی های تئوریک و ماهیت آنها می باشد ).
علاوه بر اینکه در محدوده ی نت های گوشه های متریک ، می توان گوشه های ریتمیک و ملودیک دسته دوم را اجرا کرد ، بنابراین در یک گوشه ی متریک می شود بسیار گردش کرد و ملودی ساخت .
(خلاقیت و قریحه در پردازش و پرورش اینگونه گوشه ها ، بسیار تاثیر دارند ) .
{ مثال : "دلکش" که می تواند در ادامه ماهور و یا بیات ترک بیاید و ماهور یا بیات ترک را به شور وصل کند و گوشه های ریتمیک مانند کرشمه و یا گوشه های ملودیک دسته دوم مانند بسته نگار در آن اجرا شود. "گوشه ی عراق" در مایه افشار که می توان به واسطه آن به بیات ترک یا مخالف سه گاه یا ... وارد شد و یا در دل آن گوشه های ریتمیک یا ملودیک دسته دوم را اجرا کرد .
"مخالف" در سه گاه که میتوان از آن به بیات اصفهان و یا شوشتری و چکاوک در همایون داخل شد و همچنین گوشه های ریتمیک مانند کرشمه و ملودیک دسته دوم مانند حاجی حسنی را در آن اجرا کرد } .