ساز و راز

غوطه ای در زلال جاری موسیقی

ساز و راز

غوطه ای در زلال جاری موسیقی

درسی از استاد کیوان ساکت ( توصیه برای پیشرفت در هنر )

سخن از استاد هنرمندی است که در شکوفه زار تار و سه تار شور و وجدی مضاعف آفریده ، گویی در آن جانی تازه دمیده است. اجراها و آثار فاخر و با شکوهی که زلالی نغمات و جملات را با خود دارد، شاخصهْ هنرمندی ست که پذیرای صیقلی شدن در گذر روزگار در مسیر کمال شده که با تمرین و ممارست سیری ناپذیر در کسب شیوایی و هرچه متعالی تر شدن بیانش، در قله ای رفیع ایستاده است .

توصیه و آموزه ای از ایشان در پی می آید تا برای کسانی که در مسیر هنر گام برمی دارند و به پیشرفت هنری خویش می اندیشند به کار آید ؛      


استاد کیوان ساکت :

اول این که ،  با  کار و تلاش  مستمر ، دانش و معرفت (شناخت) و توانایی خود را افزایش دهند. در  کنار  آن  بکوشند که از دنیای زیبا و شگفت انگیز  کودکی  دور  نشوند .

مثالی بیاورم ؛ از پیکاسو نقل می کنند که  :  « هنگامی که ده ساله بودم ، مانند روبنس  ( بزرگترین طراح دوره ی باروک ) می توانستم طراحی کنم ، ولی پنجاه سال طول کشید تا توانستم زندگی را از دریچه ی چشم یک کودک شش ساله ببینم » . میدانید چرا ؟ چون در دل پاک کودک جایی برای غرض ، کینه ، نفرت ، زشتی و محاسباتی که افراد با هم دارند نیست.

ذهن آماده و قلب زلال و شفاف او بدور از هرگونه پیش داوری ، قدرت دیدن زیبایی ها و شگفتی هایی را دارد که کسانی که خود را بزرگ می دانند ، از درک آن عاجزند . چنین نگاهی ، همراه دانش و توانایی است که می تواند در کنارتوانایی خلق کردن آفریننده ی آثار هنری جاویدان باشد .

 

نکته ی دیگر پرهیز از خودنمایی و منیت است . به مصداق :

 
                  نردبان این جهان ما و منیست     عاقبت این نردبان افتادنیست    

                

                هر که بالاتر رود احمق تر است      استخوان او بتر خواهد شکست       


چیزی برای هنرمند زیان بارتر از منیت و خودنمایی و بازاری شدن نیست و این است که آیینه ی دل هنرمند را تیره می سازد .

آخرین توصیه ی من سه چیز است : کار و کار و کار .

درسی از استاد حسن کسایی ( توصیه به سه تار نوازان )

وقتی در جمعی نام از استاد حسن کسایی می آید ، در وجود شنونده ناخواسته حسی از احترام و معنویت پدیدار می شود . چرا که سخن از انسانیست که همیشه و از هر زبان فقط و فقط تحسین و تمجید می شنوی .  و هنگامی که سخن از هنر ایشان به میان می آید ، خواه گوینده استادی باشد و خواه هنرجویی و خواه یک مشتاق به موسیقی باز حالتی از تعظیم در برابر هنر ایشان احساس میکنی .

غنیمتی ست اگر این استاد بزرگ و بی همتای « نی » و نوازنده صاحب سبک و بسیار شیرین نواز « سه تار » توصیه ای برای « سه تار نوازان » داشته باشند . 

                                                                                                      استاد کسایی

استاد حسن کسایی:

« سه تار ساز سهل و ممتنعیست ، یعنی هر کس شش ماه سه تار میزند ، فکر می کند به پایان راه رسیده است . ولی مضراب هایی  که  در  سه تار هست و اصلا اسلوب ساز زدن سه تار بسیار مشکل است و گردش صحیح ناخن و انگشت گذاری اگر در یک پوزیسیون (انگشت) غلط گذاشته شود ، امکان ندارد بشود اون جمله را صحیح اجرا کرد . اینست که دقت می خواهد. و البته یادم هست استاد عبادی می فرمودند : "من سه تار را به تفکیک نوازی و تک سیم زدن رساندم که زیبا باشد ولی بعد دوباره میبینم همون شلوغی را می کنند و مثل چگور ، سه تار را میزنند" و از این ناراحت بودند . ولی توصیه ای که می کنم ، به سه تار استاد صبا که نوارهایش موجود است و استاد ارسلان درگاهی و استاد عبادی گوش و توجه کنند. بقیه هم خوب سه تار زدند، اما این سه استاد را ترجیح می دهم » .

توضیح واژگان در موسیقی دستگاهی

هنر موسیقی                    

آهنگ

آهنگ ضربی

آهنگ بدون ضرب

دستگاه 

آواز 

گوشه

ردیف

گوشه های ملودیک

گوشه های ریتمیک

گوشه های تونیک

گوشه های متریک

مقام

مایه

گام

درجه

فاصله

تونیک

شاهد

ایست نهایی و موقت

حرکت بالارونده

حرکت پایین رونده

فرود


 



محسن عاقل

         
                                       شبی در کنسرت     

شناخت نظری موسیقی دستگاهی ایران (بخش دوم)

برای شناخت موسیقی دستگاهی ایرانی ، چه بصورت نظری (تئوری ) و چه بصورت عملی

( گوشی و اجرایی ) ، ابتدا باید با اصطلاحات رایج در آن آشنا شویم و سپس درک  کنیم .                           

ابتدا به سراغ کلی ترین واژه ها می رویم ؛                                                                         


 ۱- دستگاه  ۲ - آواز  ۳ - گوشه  ۴ - ردیف                                                                                                                             

دستگاه

می دانیم به هر ( مجموعه ای ) که از اجزای کوچک تری درست شده و شکل گرفته است

« دستگاه » می گوئیم ، به مانند یک دستگاه تلویزیون یا ساختمان و هر آنچه ، ساختار آن از اجزای خرد تری باشد . باید بدانیم موسیقی دستگاهی ایران نیز از اجزایی  شکل گرفته که به آنها گوشه می گوئیم و البته با نظم و قوانین خاصی به هم پیوست و اجرا می شوند و « دستگاه » را شکل می دهند .


 آواز

این واژه در بین اهالی موسیقی در سه جایگاه استفاده شده و می شود؛                                                                                                                                        الف: به مجموعه های کوچک تر( که البته ویژه گی هایی از مجموعه های بزرگتر یعنی دستگاه را دارند )٬ « آواز » می گویند .لازم به ذکر است ؛ در آوازها یک نوع وابستگی به دستگاه ها وجود دارد و آن اینست که در اجرای سنتی ردیف ، در نهایت ، گوشه های خاصی در انتها به دستگاهی که به آن وابسته اند فرود می آیند. رابطه بین دستگاه ها و آوازها را شاید بتوان برای مثال ، ارتباط و وابسته بودن یک بیمارستان ( دستگاه ) و یک درمانگاه ( آواز ) تعریف کرد . پس دستگاه و آواز به هم بی ارتباط نیستند و دارای اجزایی شبیه به یکدیگرند و البته در هر کدام میتوان با استفاده گرفتن از گوشه ها و خلاقیت ٬ بینهایت آهنگ اجرا و خلق کرد .

{ پیشنهاد می کنم به جای تفکیک دستگاه و آواز ٬ از واژه ی « مایه » استفاده کنیم. مانند مایه ی بیات اصفهان بجای آواز بیات اصفهان و یا مایه ی شور بجای دستگاه شور } .

ب: هرگاه شخصی کلامی یا آوایی را با آهنگ بخواند ، می گویند « آواز » خواند .
پ: نوعی از اجرای موسیقی که همراه با شنیدن آهنگ، با آن نمی توان [دست زد] ، را « آوازی » می گویند .

{ حال کافیست ، شخصی مثلا در« آواز» بیات اصفهان به شکل « آوازی » ، «آواز» بخواند ! ] .


گوشه

جمله و قالب آهنگینی که درساختار آن ، قوانین موسیقایی خاصی استفاده شده باشد

« گوشه » نام دارد .

گوشه خود بر چهار نوع است ؛ که این چهار نوع در تمامی مایه ها ، اعم از دستگاه و آواز، وجود دارند ، البته در دستگاه ها تعداد آنها بیشتر است تا آوازها ( توجه داشته باشیم ، تعداد نه تنوع ) .
انواع ( تنوع ) گوشه ها :

الف : گوشه های تونیک یا تئوریک   ب : گوشه های متریک   پ : گوشه های ریتمیک  

ت : گوشه های ملودیک (که خود دو نوعند )

{ در بخشی دیگر به تفصیل و همراه با مثال به انواع گوشه ها می پردازیم }.


ردیف  

اگر گوشه ها را در یک مایه ، به شکل و البته سلیقه ای خاص ، که دارای بار زیبایی شناسی و همچنین وحدت موضوع باشد ، بچینیم و سامان دهیم ؛ در واقع آنها را « ردیف » کرده ایم. که لازمه این امر ٬ شناخت ماهیت و تئوری گوشه ها می باشد . و به این ،  علم « ردیف » میگویند.

 

(( خوبست بدانیم ؛ در دوران گذشته هر موسیقیدان که به مرحله استادی می رسید ، برای انتقال مفاهیم و آموزش تکنیک های اجرائی موسیقی ، به شیوه خود ، آهنگهائی را که در سلیقه اش بود، برمی گزید و آنها را به شکلی تدوین یا ردیف می کرد، وبواسطه ی آن ها مطالبش را تدریس میکرد، تا هم در خاطر بماند و دیگر پیروان او از آن الگو بردارند و پیروی کنند و هم شخصیت و سلیقه موسیقایی خود را به مخاطبین ارایه دهد . واینچنین است که ردیف اساتید با یکدیگر تفاوت دارد و البته آن گوشه هائی که معروف تر و از حیث ساختاری کلیدی تر و اجرائی ترند ، در ردیف ایشان مشترک هستند و باز در بیان احساس و پیام ، تفاوت های کلی و جزئی دارند )).

از ردیف های اساتید گذشته به " موسی معروفی" ، "علی اکبر شهنازی " ، " میرزا عبدالله" ، "ابوالحسن صبا "، "عبدالله دوامی " ، " محمود کریمی" و از اساتید حاضر " حسن کسائی " ، " فرامرز پایور" ، "کیوان ساکت "و ... می شود اشاره کرد .